سفارش تبلیغ
صبا ویژن
آنکه مجادله به باطلش فراوان شود، کوری اش از حقیقت ماندگارشود . [امام علی علیه السلام]
لوگوی وبلاگ
 

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :4
بازدید دیروز :1
کل بازدید :29653
تعداد کل یاداشته ها : 51
103/2/5
3:41 ع

جای پای رهروی پیداست
کیست این گم کرده ره وین راه نا پیدا چه می پوید؟
مگر او، زین سفر، زین ره، چه می جوید؟
از این صحرا مگر راهی به شهر آرزویی هست؟
به شهری کاندر آغوش سپید مهر
به باران سحرگاهی خدایش دست و رو شسته است
به شهری کز همان لحظه ی ازل
بر دامن مهتاب عشق
آرام بغنوده است
به شهری کش پلید افسانه ی گیتی
سرانگشت خیال از چهره ی زیباش بزدوده است
کجا؟ ای رهنورد راه گم کرده
بیا برگرد
در این صحرا به جز مرگ و به جز حرمان کسی را آشنایی نیست!
بیا، برگرد، آخر، ای غریب راه!
کز اینجا ره به جایی نیست
نمی بینی که آنجا
در پناه تکدرختی خشک
ز ره مانده غریبی، رهنوردی بینوا، مرده است
و در چشمان سردش
در نگاه گنگ و حیرانش
هزاران غنجه ی امید پژمرده است؟
نمی بینی که از حسرت" کمند صید بهرامیش افکنده است"
و با دستی که در دست اجل بوده است
بر آن تکدرخت خشک
حدیث سرنوشت هر که این ره را رود کنده است:
که " "من پیمودم این صحرا، نه بهرام است و نه گورش"
کجا ای رهنورد راه گم کرده
بیا برگرد
در این صحرا به جز مرگو به جز حرمان، کسی را آشنایی نیست
بیا برگرد آخر، ای غریب راه
کز اینجا ره به جایی نیست..
جا


89/7/9::: 11:9 ص
نظر()