سفارش تبلیغ
صبا ویژن
آنکه پرسید دانست . [امام علی علیه السلام]
لوگوی وبلاگ
 

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :12
بازدید دیروز :11
کل بازدید :29757
تعداد کل یاداشته ها : 51
103/2/17
2:55 ع

از کتاب :  از نخلستان تا خیابان     

         شاعر : علیرضا قزوه     

 ( مثنوی شرمساری )

شب است و سکوت است و ماه است و من

فغان و غم و اشک و آه است و من

شب و خلوت و بغض نشکفته ام

شب و مثنوی های ناگفته ام

شب و ناله های نهان در گلو

شب و ماندن استخوان در گلو

من امشب خبر می کنم درد را

که آتش زند این دل سرد را

بگو بشکفد بغض پنهان من

که گل سرزند از گریبان من

مرا کشت خاموشی ناله ها

دریغ از فراموشی لاله ها

کجا رفت تاثیر سوز و دعا

کجایند مردان بی ادعا

کجایند شور آفرینان عشق

علمدار مردان میدان عشق

کجایند مستان جام الست

دلیران عاشق شهیدان مست

همانان که از وادی دیگرند

همانان که گمنام و نام آورند

هلا پیر هشیار درد آشنا

بریز از می صبر در جام ما

من از شرمساران روی توام

ز دردی کشان سبوی توام

غرورم نمی خواست اینسان مرا

پریشان و سر در گریبان مرا

غرورم نمی دید این روز را

چنان ناله های جگر سوز را

غرورم برای خدا بود وعشق

پل محکمی بین ما بود وعشق

نه این دل سزاوار ماندن نبود

سزاوار ماندن دل من نبود

من از انتهای جنون آمدم

من از زیر باران خون آمدم

از آنجا که پرواز یعنی خدا

سر انجام و آغاز یعنی خدا

هلا دین فروشان دنیاپرست

سکوت شما پشت ما را شکست

چرا ره نبستید بر دشنه ها ؟

ندادید آبی به لب تشنه ها

نرفتید گامی به فرمان عشق

نبردید راهی به فرمان عشق

اگر داغ دین بر جبین می زنید

چرا دشنه بر پشت دین می زنید ؟

خموشید و آتش به جان می زنید

زبونید و زخم زبان می زنید

کنون صبر باید بر این داغ ها

که پر گل شود کوچه ها باغ ها

شب است و سکوت است و ماه است ومن...

 

 

خوشا آنان که جانان می شناسند

طریق عشق و ایمان می شناسند

بسی گفتیم و گفتند از شهیدان

شهیدان را شهیدان می شناسند

(( این کتاب در سال 69 از طرف حوزه ی هنری سازمان تبلیغات اسلامی چاپ گردیده است))